تاریخچه ادبیات فانتزی در ایران
فانتزی به معنای مدرن آن در ایران کودکی نوپاست. اما وجود عناصر فانتاستیک در ادبیات کهن این سرزمین پیشینهای به درازای خود ادبیات دارد و به تعبیر دیگر، آمیختگی خیال و واقعیت برای برساختن جهانی رنگینتر از جهان واقع، از مختصات دیرین فرهنگ و ادبیات ملل و از جمله فرهنگ غنی ایران زمین است.
ظهور نخستین فانتزیهای نو در ایران
ظهور نخستین فانتزیهای نو در ایران، مقارن با اواخر عهد قاجار است. تا پیش از آن در جامعه در حال تحول عصر مشروطه، بیشتر، اهداف آموزشی مورد توجه روشنفکران و پژوهشگران ادبیات کودک بود و دیدگاهی منفی نسبت به ادبیات سنتی و افسانههای عامیانه وجود داشت. از آغاز سده چهاردهم، در پی آشنایی برخی روشنفکران با دیدگاههای نو روانشناسی غرب، توجه به افسانهها و آثار تخیلی بیشتر شد. نهضت توجه به آثار عامیانه، ابتدا به شکل ترجمه افسانههای ازوپ و لافونتن خود را نشان داد و با گردآوری افسانههای عامیانه ایران توسط هدایت، صبحی و کوهی کرمانی ادامه یافت. در اواسط قرن نوزدهم میلادی، مقارن با اواسط سده سیزدهم شمسی، برخی از بهترین فانتزیهای کلاسیک جهان خلق شده بودند.
در ایران این عهد
در ایران این عهد، که بستر سیاسی و فرهنگی مناسبی برای رشد و بالیدن آثار تخیلی و ذهن گرا وجود نداشت، نخست برخی از آثار مطرح فانتزی جهان همچون هشتاد روز دور دنیا، شرح سفر کاپیتان اطراس به قطب شمال و جزیره پنهان به فارسی ترجمه شدند. سپس تحت تأثیر این آثار، در اوایل سده چهاردهم شمسی رمانهای تخیلی انگشت شماری خلق گردیدند.
نخستین نمونههای فانتزی تألیفی ایرانی
افسانه طی زمان (۱۳۰۱) از موسی نثری همدانی از نخستین نمونههای فانتزی تألیفی ایرانی است. «این فانتزی که مخاطبان آن، نوجوانان بودند از زمرۂ فانتزیهای علمی – تخیلی با گرایش به تاریخ است.» (محمدی؛ قایینی، ج ۶، ص ۴۹۶) رستم در قرن بیست و دوم (۱۳۱۳) حاصل تلاش صنعتی زاده کرمانی در آفرینش فانتزیهای علمی – تخیلی است. او که بیشتر به نگارش آثار تاریخی گرایش داشت، این بار با تقلیدی کم مایه از آثار ژول ورن، کوشید تا استعداد خود را در زمینه تخیلی نویسی نیز بیازماید.
آثار فانتزی تألیفی خام و کم ارزش این دوران به دلیل عدم شناخت نویسندگانشان از فلسفه دنیای مدرن و فراهم نبودن زمینه اجتماعی، رنگ «امیرارسلانی» و سنتی داشتند. (محمدی، ص ۱۷)
در دهههای ۲۰ و ۳۰
در دهههای ۲۰ و ۳۰ نیز فانتزی نویسی با رکود مواجه است. درخت مروارید از جبار باغچه بان، و دوست ناشناس از میرهادی ربانی از جمله آثار فانتزی این دوراناند. (نک: همان، صص ۵۰۹ – ۵۰۵) بر خلاف تألیف، در این دو دهه، بازار ترجمه آثار فانتزی جهان بسیار داغ بود. مترجمان توانای این دوران با دست چین کردن برجستهترین آثار فانتزی جهان همچون کاپیتان گرانت، پینوکیو، فندق شکن و شاه موشها، کوچولو و کارلسون، آلیس در سرزمین عجایب، جادوگر شهر اُز و داستانهای جن و پری و ترجمه آنها کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشتند.
در دو دهه ۴۰ و ۵۰ با گسترش شهرنشینی، شکل گیری طبقه متوسط، رشد مراکز دانشگاهی و رونق اندیشه علمی، جامعه، به برخی از پیش شرطذهای ظهور فانتزی دست یافت؛ اما این دو دهه باز هم بستر زایش آثار تخیلی ناب نبودند.
دهه ۴۰، دهه رشد چشمگیر آثار واقع گرا
دهه ۴۰، دهه رشد چشمگیر آثار واقع گرا و نیز تولد ادبیات تمثیلی استعاری کودک و نوجوان، با ظهور نویسنده مارکسیست، صمد بهرنگی است. برخی از آثار تخیلی محدود این دهه عبارتاند از: من حرفی دارم که فقط شما بچهها باور میکنید از احمدرضا احمدی؛ دور از خانه از نادر ابراهیمی؛ طلسم شهر تاریکی از رضا مرزبان؛ گل بلور و خورشید اثر فریده فرجام، و هرزه گیاه ماجراجو از داریوش عباداللهی.
برخی از آثار صمد بهرنگی
برخی از آثار صمد بهرنگی همچون ماهی سیاه کوچولو، یک هلو و هزار هلو، الدوز و کلاغها و الدوز و عروسک سخنگو را نیز میتوان در دسته آثار تخیلی این دهه طبقه بندی کرد. هرچند این آثار جهت دارند و نویسنده در قالب این آثار نمادین میکوشد اندیشههای مارکسیستی همچون اختلاف طبقاتی موجود در جامعه و طرفداری از طبقه ستمدیده را به خواننده خردسال خود منتقل کند و او را با دنیای تاریک و تلخ بزرگسالان آشنا نماید، اما به دلیل وجود عناصر فانتاستیک، همچون دنیای غیرواقعی، شخصیتهای حیوانی و عروسکی سخنگو و … در داستانها، میتوان آنها را در زمره فانتزیهای این دهه قرار داد.
در دهه ۵۰ تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷
در دهه ۵۰ تا پیش از انقلاب ۱۳۵۷، شرایط دشوار اجتماعی، سبب کندی روند رشد ادبیات واقع گرا شد. در این عصر، نسلی از نویسندگان با الگوبرداری از بهرنگی، به خلق بیمارگونه آثار استعاری – تمثیلی پرداختند. به اعتقاد برخی از منتقدان «رشد سریع و فزاینده عامل استعاره، در ادبیات کودک این عصر، بحرانی و غیر طبیعی بوده و سبب توقف رشد دیگر جنبههای ادبیات کودک شد.» (صادقی، صص ۱۸۰- ۱۷۹) نویسندگان این آثار در قالب فانتزی، شعار اتحاد، مبارزه، برابری و پیروزی سر میدادند.
اگرچه این نوشتهها به دلیل پیامهای دشوار بزرگسالانه و پیچیدگی ساختار، برای کودکان و نوجوانان جذابیت چندانی نداشتند، اما فانتزی بودن آنها غیرقابل انکار است. برخی از برجستهترین آثار فانتزی این دوره عبارتاند از: آب و گندم، میهمانی مهتاب، با هم، با شدن و بی شدن از قدسی قاضی نور؛ قصه آقا کوزه از اکبر نعمتی؛ سرگذشت چمنزار بزرگ از شکور لطفی؛ این پایین خبری نیست از محمدرحیم اخوت؛ کوچه باغهای شهر خواب از رضا مرزبان و سرگذشت شهر کوچک از منوچهر آتشین
پس از انقلاب
پس از انقلاب، در برهه زمانی ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸، یعنی فاصله پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی، ادبیات کودک، تحت سیطره آشکار فضای انقلابی و جنگندگی جامعه قرار گرفت و خالقان این شاخه از ادبیات، استفاده از موضوعات مذهبی، مبارزه جویانه، استقلال طلبانه و … را در اولویت قرار دادند. موضوعاتی که اغلب، کودکانه به نظر نمیرسیدند. در واقع فضای خاص این دوره برای خلق آثار فانتزی مناسب نبود. برخی اشخاص و نهادهای اخلاق گرای این دوران، استفاده از تخیلات دور و دراز را در اثر ادبی ناپسند میدانستند و داستانهای تخیلی را داستانهایی مضر و بی ثمر به شمار میآوردند.
هفت روز هفته دارم از احمدرضا احمدی؛ بقچه گلی از شکوه قاسم نیا و فضانورد در کوره آجرپزی از محمد محمدی حاصل تلاش فانتزی نویسان این دوران درجان بخشی به گونه فانتزی است.
پس از خاتمه جنگ
پس از خاتمه جنگ و فرونشستن احساسات تند حماسی، به فانتزی روی خوش نشان داده شد و گرایش به داستانهای تخیلی، چه در تألیف و چه در ترجمه، به شکل چشمگیری فزونی یافت. دلیل روی آوری به گونه فانتزی در سالهای پس از جنگ را در دو چیز میتوان جستجو کرد: «اول اینکه نویسنده احساس میکند باید کم کم از گذشته عبور کند و وارد فضای تازهای غیر از جنگ و انقلاب شود. دیگر آنکه واخوردگیهای سیاسی و اجتماعی نویسنده، سبب فرو رفتن در خود و جامعه گریزی و در نتیجه پناه بردن به دنیای تخیل میشود.» (حجوانی، ص ۲۷)
سیل ترجمه فانتزیها
سیل ترجمه فانتزیها دقیقاً پس از دوران جنگ آغاز شد و تا امروز به طور مستمر ادامه یافته است. گویی مترجمان توانا در پی سالهای جنگ و آتش، و سیراب کردن عطش خوانندگان آثار تخیلی بودند. ترجمه آثار برجسته فانتزی جهان همچون آثار رولد دال، میشل انده، شل سیلور استاین، جان کریستوفر، آسترید لیندگرن، تالکین، سی.اس.لوئیس و … گواهی بر این مدعا است.
تألیف فانتزی نیز همچون ترجمه، از اواسط دهه ۶۰ به شکل پراکنده و از سال ۷۰ به این سو به شکل یک جریان مستمر، مورد توجه نویسندگان بسیاری قرار گرفت. گروهی از فانتزی نویسان از همان سالهای نخست پس از جنگ یا حتی پیش از خاتمه آن به آفرینش فانتزی رغبت نشان دادند، اما گروهی دیگر در این چند سال اخیر به این جریان رو به رشد پیوستهاند.
احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی که نخستین فانتزیاش پیش از انقلاب منتشر شده بود، با خاتمه جنگ با آثار برجستهای همچون نوشتم باران، باران بارید (۱۳۶۸)، خرگوش سفیدم همیشه سفید بود (۱۳۶۹)، در بهار، پرنده را صدا کردیم جواب داد (۱۳۶۹)، در بهار خرگوش سفیدم را یافتم (۱۳۷۰)، اسب و سیب و بهار (۱۳۸۰) و همه آن قایقهای کاغذی (۱۳۸۴) کارنامه درخشانی از خود به نمایش گذاشت.
فریبا کلهر
فریبا کلهر که نخستین آثار فانتزیاش در دهه ۶۰ در مجلات رشد به چاپ رسیدند، در دهه ۷۰ به شکل جدی فانتزی نویسی را دنبال کرد. امروز چلچله من (۱۳۷۰)، هوشمندان سیاره اوراک (۱۳۷۱)، آخرین تک شاخ (۱۳۷۶)، ابروهای جادویی کیوکیو (۱۳۷۹)، قصههای یک دقیقهای (۱۳۷۹)، و نردبان هزار پله (۱۳۸۲) از آثار برجسته این بانوی نویسنده هستند.
محمدهادی محمدی
محمدهادی محمدی که اکنون بیشتر در حوزه پژوهش و تحقیقات ادبیات کودک و نوجوان، فعال است، فانتزی نویسی را از دهه هفتاد آغاز کرد. برخی از مشهورترین آثار این فانتزی نویس عبارتاند از: فضانورد در کوره آجرپزی (۱۳۶۷)، دخترک و آهوی ابریشمی (۱۳۶۹)، امپراتور سیب زمینی چهارم (۱۳۷۰)، باغ وحش آسمان (۱۳۷۰)، عینکی برای اژدها (۱۳۷۵)، فانتزی شلغم و عقل (۱۳۷۷).
برخی دیگر از نویسندگان پر کار این حوزه عبارتاند از: محمدرضا شمس، احمد اکبرپور، سوسن طاقدیس، سرور کتبی، مژگان مشتاق، جمشید خانیان، مژگان شیخی، لاله جعفری و فرهاد حسن زاده.
اکنون فانتزی نویسان ایران میکوشند
اکنون فانتزی نویسان ایران میکوشند با رها شدن از قید تقلید و با سود جستن از فانتزیهای کلاسیک و کهن، فانتزیهای نو را به سوی بومی شدن سوق دهند. تلاش ستودنی برخی از نویسندگان همچون آرمان آرین در سه گانه پارسیان و من و محمدرضا یوسفی در بلیناس جادوگر و شیر سپیدبال، گامی نو در مسیر الهام جویی از حماسهها و افسانههای ایرانی برای خلق فانتزیهای مدرن است. این تلاشها نویدبخش آیندهای خوب و درخشان برای فانتزی بومی در ایراناند